شهر ژنريک رم کولهوس چگونه شهری است؟!
در شهر ژنریک کارفرما صاحب سلیقه شخصی است و سلیقه او مشروعیت مییابد چرا که همه چیز توجیه اقتصادی دارد و این واقعیت کارفرمای شهر ژنریک است. شهر ژنریک توصیف متعارفی ندارد و بیشتر توصیف روحیات شهر ژنریک و دارای شکلی موزاییکی است. شهر ژنریک با نابودی یا از تخریب شهر قبلی شکل نمیگیرد بلکه شهر ژنریک به حالت آینهای در شهر قبلی ایجاد میشود به همین دلیل این دو گونه شهر وضعیت هم پوشانی نسبت به یکدیگر دارند.
رم کولهاوس شهرهای آسیایی را شهرهای ژنریک می داند و میگوید گویی شهرهای شرقی با یک چراغ خواب روشن شدهاند.شهرهای ژنریک تناقض آمیز به نظر میرسند و این بدین خاطر است که این شهرها یک روند طبیعی را طی میکنند.واژههای مربوط به شهر ژنریک در خود شهر ژنریک وضع میشود چرا که خصوصیات ویژه خود را دارد؛ در شهر ژنریک به دلیل امکانات گستردهای که دارد ظاهرا انگیزه زندگی کم رنگ میشود اما این شهر دارای گرمای خاصی است که جذاب است.
آنچه در شهر ژنریک زیاد دیده میشود گسترش عمودی که حالت تنهایی را القا میکند این شهر از طریق تونلها و اتوبانها شکل میگیرد و گسستگی اساس این شهر است.شهر ژنریک صبور است و همه سختیها را تحمل می کند اما به تحلیل جامعه شناختی تن نمیدهد چرا که به شکل کلی بررسی پذیر نیست.عکسالعملهای متناقض شهر ژنریک به دلیل ضرورت ایجاد میشوند و این باعث غنای این شهر است. این شهر به طور یکدست غیر یکدست است و بی سامانی سامان مییابد. در شهر ژنریک همه افراد در ذهنشان منتظر یک اتفاق غیر منتظره هستند وهمین جریان ذهنی گرمای خاصی در شهر ژنریک ایجاد میکند.
رم کولهاوس «افسانه شهر ژنریک» را به صورت مقالهای فلسفی یا زیبایی شناسانه ارایه نداده است، بلکه مقاله او گزارشی هنری است.
فرانسوا لارویل در مقاله، امر ژنریک به مثابه امر قابل پیش بینی و ثابت؛ نافلسفه و متریالیسم توضیح می دهد امر ژنریک همچون یک ماتریس یا مدل عمل می کند که تفکر نیز درون و از طریق ان توسعه می یابد. این ماتریس یا به تولید سناریوهای ساخت یافته constructed scenarios منتهی می شود یا در تناسب با شرایط تجربی اش به تولید گونه ای از الزامات installations منجر می گردد. اگرچه نتایج این یافته های ادراکی به هیچ وجه قابل پیش بینی نیست، اما همیشه خود را در قالب فرم های به لحاظ تجربی ازاد آشکار می کنند، از همین روست که مدل ژنریک [عملا] نسبت به تمام تاثیرات بلقوه ای که می تواند محقق سازد بی تفاوت و بی اعتناست است.
رم کولهوس شهر ژنریک را اینچنین تعریف می کند:
تبلور کامل کانسپت چندْ فرصتی ایست: در این شهر همه راه ها رفتنی و همه مسیرها امتحان شدنی هستند، ما با جُنگی از همه گزینه ها anthology of all the options مواجه ایم. شهر ژنریک، معمولا، برنامه ریزی شده است، البته نه در معنای برخی از سازمان دهی های بوروکراتیکی که توسعه شهر را کنترل می کنند، بلکه در قامت تنوعی از آواهای منکسر، صورت های خیالی . . . بذرها و دانه هایی که، به صورت تصادفی، درست همانگونه که در طبیعت مشاهده می کنیم، بر زمین پخش و ان را پوشانده اند؛ تنوعی که به تحقق کامل باروری طبیعی زمین می انجامد و اکنون به یک تاثیرکلی نیز منتهی می شود: تاثیری برامده از ژنی آزاد و خودسر arbitrary gene که بعضا به تحقق پی امدهای شگفت انگیزی نیز منجر می گردد.
اگر تولید پست فردیستی با تمرکز بر تفاوت در کوچکترین جزییات با هدف ترغیب به مصرف شکل گرفته است، در ان صورت شاید تکرار، نسخه برداری عین به عین cloning و بی تفاوتی نسبت به تفاوت عواملی باشند که بتوان نسبت به ان ها حساس بود. همانگونه که کولهاس و پژوهشگرانش در نوشته هایشان بر لاگوس نشان می دهند، این وضعیت می تواند متفاوت و در عین حال مشابه باشد. بر این مبنا، لائوس می تواند در خط مقدم مدرنیزاسیون جهانی شدن قرار گیرد، وضعیت رو به احتضاری terminal condition همگرا با شیکاگو، لندن و لس انجلس. این وضعیت انگونه که این شهرها نشان می دهند بر بازْمفهوم سازی re-conceptualization خود شهر تاکید دارد؛ مسیری که نهایتا انچه از ماهیت شهر به مثابه یک میراث باقی مانده را نیز تخریب می کند. انچه ـ علاوه بر تمام دیگر گزینه های موجود در شهر ژنریک می توان بدان اشاره کرد ـ به عوض، موتاسیون ثابت و واریاسیون های یکسانْ نگری هستند که متناسب با منطق عملیاتی شهر ژنریک عمل می کنند، جایی که همه چیزها متفاوت ولی در ظاهر مشابه اند؛ پویایی شهری ای که بر مدار خواص و موجودیت های چندگانه عمل می کند ولی نهایتا به تولید ساختارهای ثابت و الگوهای مشترک می انجامد: گیگاـ فکتوری، آسمان خراش، شبکهای خیابانی یا قواره های زمین، این ها فرم های ژنریکی هستند که خواص نامتعینی از تفاوت و نواوری را در زمینه های از پیش موجود تولید می کنند.